ضامن آهو

السلام علیک یا ثامن الحجج،یا علی بن موسی الرضا(ع)

ضامن آهو

السلام علیک یا ثامن الحجج،یا علی بن موسی الرضا(ع)

امام زاده حسین (شاهزاده حسین قزوین، فرزند امام رضا)

بقعه متبرک شاهزاده حسین،فرزند امام رضا (ع) متوفی به سال 201 ه. ق. یکی از زیارتگاه های مهم قزوین است که از قرن سوم همواره مورد توجه مردم واقع شده است. بنای باشکوه این امام زاده در حمله مغول و کشمکش های دوره صفوی آسیب کلی دید که بازسازی گردید.

امام زاده حسین؛ قزوین؛ عکس از آنوبانینی
امام زاده حسین؛ قزوین

به غیر از ضریح نفیس چوبی که از شاهکارهای بی نظری منبت کاری سال 806 ه. ق. باقی مانده، بقیه بنا از آثار دوره شاه طهماسب، شاه صفی و ناصرالدین شاه است. صحن این امام زاده دارای دو در ورودی اصلی در شمال و جنوب و دو در فرعی در شرق و غرب بنا است.

امام زاده حسین؛ قزوین؛ عکس از آنوبانینی
امام زاده حسین؛ قزوین

آستانه سردر شمالی، توسط سعدالسلطنه فرماندار قزوین در زمان ناصرالدین شاه بازسازی شده و نقوش هندسی، تزئینات کاشی کاری، درهای بلند و شش مناره کوچک بر فراز آن تشخص ویژه ای به بنا بخشیده است. صحن بزرگ امام زاده که با 52 ایوانچه گرداگرد بقعه را فرا گرفته نمونه اعلای هنر کاشی کاری و معماری دوره قاجار است.

منابع:
anobanini
راهنمای گردشگری قزوین، آینه تاریخ و طبیعت ایران، مدیریت ایرانگردی و جهانگردی استان قزوین

ماجرای عهدنامه

آنچه پشت عهدنامه به خط امام رضا ( ع ) نگاشته شده است

" بسم الله الرحمن الرحیم . ستایش و سپاس خدای  راست که آنچه خواهد به انجام
رساند . زیرا نه فرمانش را چیزی باز گرداند و نه قضایش را مانعی باشد . به
خیانت دیدگان آگاه و اسرار نهفته در سینه ها را می داند ، و درود بر خدا و
بر پیامبرش محمد پایان بخش رسولان و بر اولاد پاک و پاکیزه او باد .
من ، علی موسی بن جعفر ، می گویم : همانا امیرمؤمنان که خدا او را در استواری 
کارها کمک کند و به او رستگاری و هدایت توفیقش دهد آنچه را دیگران از حق ما
نشناخته بودند باز شناخت . رشته رحم و خویشاوندی را که از هم گسیخته شده بود به
هم پیوست و دلهایی را که بیمناک شده بودند ایمنی بخشید . بل آنها را پس از
آن که تلف شده بودند جان بخشید و از فقر و نیاز مستغنی  کرد . و تمام این کاره
را به منظور خشنودی پروردگار جهانیان انجام داد و پاداشی از غیر او نخواست که
خداوند شاکران به زودی جزا دهد و پاداش نکوکاران را تباه نکند .
او ولایت عهد امارت کبرای خود را به من واگذار کرد چنانچه بعد از او زنده
بمانم عهده دار آن گردم پس هر کس گرهی را که خداوند به بستن آن فرمان داد
بگشاید و رشته ای را که خداوند پیوست آن را دوست دارد از هم بگسلد حرمت حریم
خدا را مباح شمرده و حلال او را حرام کرده است . زیرا با این کار امام را حقیر
کرده و پرده اسلام را از هم دریده است . رفتار گذشتگان نیز بدین گونه بوده است .
آنان بر لغزشها صبر کردند و به صدمات و آسیبهای  ناشی از آن اعتراض نکردند زیرا
از پراکندگی کار دین و از به هم خوردن رشته اتحاد مسلمانان می ترسیدند و این
ترس بدان جهت بود که مردم به زمان جاهلیت نزدیک بودند و منافقان هم انتظار
می کشیدند تا راهی برای ایجاد فتنه باز کنند من خدا را بر خود شاهد گرفتم که اگر
مرا زمامدار امور مسلمانان کرد و امر خلافت را به گردن من نهاد درمیان مسلمانان
مخصوصا فرزندان عباس چنان رفتار کنم که به اطاعت خدا و پیامبرش مطابق باشد .
هیچ خون محترمی را نریزم و مال و ناموس کسی را مباح نکنم ، مگر این که حدود
الهی ریختن آن را جایز شمرده و واجبات دین آن را مباح کرده باشد ، تا حدود
توانایی و امکان در انتخاب افراد کاردان و لایق بکوشم و بدین گفتار بر خویشتن
عهد و پیمان محکم بستم که در نزدش درباره انجام آن مسک ول خواهم بود که او
فرماید : به پیمان وفا کنید که نسبت به انجام آن مسؤول هستید . و اگر از خود چیز
تازه ای به احکام الهی افزودم و یا آنها را تغییر و تبدیل کردم ، مستوجب سرزنش
و سزاوار مجازات و عقوبت خواهم بود . و پناه می  برم به خداوند از خشم او و با
میل و رغبت به سوی او رو می کنم که توفیق طاعتم دهد و میان من و نافرمانیش
حایل گردد و به من و مسلمانان عافیت عنایت فرماید . و من نمی دانم که به من و
شما چه خواهد شد .
حکم و فرمانی نیست مگر برای خداوند او به حق داوری  می کند و بهترین جداکنندگان
است . لکن من برای امتثال امر امیرمؤمنان این کار را بر عهده گرفتم و خشنودی او
را برگزیدم . خداوند من و او را نگاهداری کناد . خدا را در این نوشته بر خود
گواه گرفتم و خدا به عنوان شاهد و گواه بس است .
این نامه را در حضور امیرمؤمنان که خدا عمر او را دراز گرداناد و فضل بن سهل و
سهل بن فضل و یحیی بن اکثم و عبدالله بن طاهر و ثمامة بن أشرس و بشر بن معتمر و
حماد بن نعمان ، در ماه رمضان سال 201به خط خود نوشتم . "

گواهان طرف راست

یحیی بن اکثم در پشت و روی این مکتوب گواهی داده و از خداوند خواسته که امیر
مؤمنان و همه مسلمانان خجستگی این عهد و میثاق را دریابند . عبدالله بن طاهر به
حسین به خط خویش در تاریخی که در این عهد نامه مشخص است گواهی خود را بر آن
نوشته است .
حماد بن نعمان نیز پشت و روی این عهد نامه را گواهی  کرده است و بشر بن معتمر
نیز در همان تاریخ مانند همین گواهی را داده است .

گواهان طرف چپ

امیرمؤمنان ، که عمرش دراز باد ، خواندن این صحیفه ، یعنی صحیفه میثاق ، را
مرسوم ساخت . امیدوارم بدین میثاق و به حرمت سرورمان رسول خدا ( ص ) ، از
صراطگذر کند . میان روضه و منبر بر سرهای شاهدان ، به چشم و گوش بنی هاشم و
سایر اولیا و انصار پس از کامل شدن شروطبیعت بر آنان بدانچه امیرمؤمنان حجت
را بر همه مسلمانان تمام کند و شبهه ای را که اندیشه های  نادانان پیش می کشیدند ،
باطل سازد و خداوند مؤمنان را بر آنچه شما برآنید وا مگذارد و فضل بن سهل به
امر امیرمؤمنان در همان تاریخ در این عهد نامه نوشت .
این مطلبی بود که مؤلف کشف الغمه آن را ذکر کرده بود . سبط بن جوزی در تذکره
الخواص در این باره گوید : آنگاه این عهد نامه در جمیع آفاق و در کعبه و میان
قبر رسول الله ( ع ) و منبر وی خوانده شد و خواص مأمون و بزرگان دانشمند بر آن
شهادت دادند . از این جمله است شهادت فضل بن سهل که به خط خویش نوشته :
" شهادت دادم بر امیرمؤمنان عبد الله مأمون و برابو الحسن علی بن موسی بن جعفر
بدانچه واجب گرداندند تا حجتی بر آنان برای مسلمانان باشد . و بدان شبهه جاهلان
را باطل کنند . فضل بن سهل در تاریخ مذکور نوشته است : و عبد الله بن طاهر نیز
به مانند همین امر را شهادت داده است . و یحیی اکثم قاضی و حماد بن ابوحنیفه و
ابوبکر و وزیر مغربی و بشر بن معتمر به همراه گروه بسیاری از مردم بر این امر
شهادت دادند .

فرزندان امام رضا ( ع )

کمال الدین محمدبن طلحه در مطالب السؤول گوید : آن حضرت شش فرزند داشت .
پنج پسر و یک دختر . نام فرزندان وی چنین است : محمد قانع ، حسن ، جعفر ،
ابراهیم ، حسن و عایشه .
عبد العزیزبن اخضر جنابذی در معالم العتره و ابن خشاب در موالید اهل البیت و
ابونعیم در حلیه الاولیا نظیر همین سخن را گفته اند . سبط بن جوزی در تذکره
الخوص گوید : فرزندان آن حضرت عبارت بودند از محمد ( امام نهم ) ابوجعفر
ثانی ، جعفر ، ابو محمد حسن ، ابراهیم و یک دختر . شیخ مفید در ارشاد می نویسد :
امام رضا ( ع ) دنیا را بدرود گفت و سراغ نداریم که از وی فرزندی به جا مانده
باشد جز همان پسرش که بعد از وی به امامت رسید . یعنی حضرت ابوجعفر محمد بن
علی ( ع ) .
ابن شهر آشوب در مناقب می گوید : امام محمد بن علی ( ع ) تنها فرزند اوست .
طبری در اعلام الوری می نویسد : تنها فرزند رضا ( ع ) پسرش محمد بن علی جواد بود
لا غیر . در کتاب العدد القویة آمده است که امام رضا ( ع ) دو پسر داشت که نام
آنها محمد و موسی بود و جز این دو فرزندی نداشت . همچنین در قرب الاسناد نقل
به حضرت رضا ( ع ) عرض کرد : من از چند سال پیش درباره شده است که بزنطی
جانشین شما پرسش می کردم و شما هر بار پاسخ می  دادید پس از من پسرم جانشین من
خواهد شد . اما اینک خداوند به شما دو پسر عطا کرده است پس کدامیک از
پسرانتان جانشین شمایند ؟
مجلسی نیز در بحار الانوار در باب خوشخویی حدیثی  از عیون اخبار الرضا ( ع ) نقل
کرده که در سند آن نام فاطمه دختر رضا آمده است .

نقش انگشتری آن حضرت ، دربان آن حضرت ، شاعر آن حضرت

در فصول المهمة گفته شده است : نقش انگشتری امام رضا ( ع ) " حسبی الله " بود
و در کافی به سند خود از امام رضا ( ع ) نقل شده است که فرمود: نقش انگشتری من
" ما شاء الله لا قوه الا بالله " است . صدوق نیز در عیون گوید : نقش انگشتری آن
حضرت " ولیی الله " بود .
دربان آن حضرت
در فصول المهمه نام دربان آن حضرت " محمد بن فرات " و در مناقب " محمد بن
راشد " ذکر شده است .
شاعر آن حضرت
دعبل خزاعی ، ابو نواس و ابراهیم بن عباس صولی ، شاعران آن حضرت بودند .

چکیده ای از زندگی امام رضا(ع)

علی پسر موسی یا رضا در روز جمعه، یا پنج شنبه ۱۱ذی حجه یا ذیقعده یا ربیع الاول سال ۱۵۳یا ۱۴۸هجری در شهر مدینه متولد شد، وی فرزند موسی کاظم و هشتمین پیشوای دینی شیعیان دوازده‌امامی است.او توسط مامون الرشید خلیفهٔ عباسی در یک دسیسه به اجبار به مرو خوانده و توسط خلیفه در طوس مسموم و کشته شد و از دیدگاه شیعه به شهادت رسید.

او ۲۴ سال وچند ماه را با پدرش به سر برد. ولی مطابق آنچه گفته شد، عمر او در روز درگذشت پدرش ۳۵ سال یا ۲۹سال و دو ماه بوده و پس از درگذشت پدرش چنانکه در مطالب السئول نیز آمده، ۲۵سال زیسته‌است.

در طول این مدت، او دنباله حکومت هارون الرشید را که ده سال و بیست و پنج روز بود، تحمل کرد. سپس امین از سلطنت خلع شد و عمویش ابراهیم بن مهدی برای مدت بیست و چهار روز به سلطنت نشست. آنگاه دوباره امین بر علیه او شورش کرد و برای وی از مردم بیعت گرفته شد. یکسال و هفت ماه حکومت کرد ولی به دست طاهر بن حسین کشته شد. سپس عبد الله بن هارون، مامون ، به خلافت تکیه زد و بیست سال حکومت کرد.

این امام پس از گذشت پنج یا هشت سال از خلافت مأمون، توسط وی مسموم و کشته شد...