آی کبوتــر که نشستی روی گنبد طلا
هر کجا پــر میزنی تو حــرم امام رضـا
من کبوتر بقیعــم با تو خیلی فرق دارم
جای گنبـد سرمو به روی خــاکا میذارم
خونه ی قشنگ تو کجا و این خونه کجا ؟؟
گنبــد طــلا کجا قبرای ویروونه کـــجا ؟؟
اونجا هـــر کـــی میپره طایر افلاکـــی میشه
اینجا هر کی میپره بال و پرش خاکی میشه
اونجـــا خادمــــا با زائر آقــــا مهــــربونن
اینجـــا زائرا رو از کنـــار قبـــرا میــــرونن
تو که هر شب میسوزه صد تا چراغ دورو برت
به امام رضـــا بگو غریـــب تویی یا مـــادرت ؟
ای هشتمین بهانه برای گریستن
از خلقت تو شد همه عالم به زیستن
وصفت رضا صفتت بخشش و عطا
نامت علی بود از شان لافتی
کون و مکان زولای تو در امان
جبریلیان زصفای تو نوحه خوان
بردرگهت چه گدا و چه شاه و مست
بر سفره تو بود گبر و حق پرست
هرکس به نوعی از کرمت مبتلا بود
این درگه تو عجب باصفا بود
پرواز طائران سرای تو دیدنیست
فریاد زائران سرایت شنیدنیست
زائر نه حاجی بیت الله الحرام
حاجی به بیت له توست دلخرام
((عباس)) اگر گذرت بر رضا شود
مس وجود تو هم از طلا شود
کربلایی عباس پورعلی اکبر
برگرفته از وبلاگ اشعار یک گمنام
ای دست خدا بر سر ایران
بنما نظری به ما اسیران
ما جمله اسیر عشقت هستیم
زین عشق ببین که می پرستیم
روشن ز تو هر منزل ایران
آباد نما این دل ویران
ما زنده ز تو کعبه عشقیم
بهر تو چو پروانه عشقیم
باید که جدا ز هر خطا شم
از عطر تو بر خودم بپاشم
الحق به دلم صفا تو دادی
نوری به دل سیاه دادی
نازم به تو ای امید یاران
کردی شب ما ستاره باران
مشتاق لقای تو رضایم
صحن و حرمت چو کربلایم
تو حج من و منایم هستی
هم مروه و هم صفایم هستی
جانم شود از بهر تو قربان
ذکر تو چو آیه های قرآن
ای داده به ما تو درس توحید
خورشید تویی نه قرص خورشید
نوری که ز گنبد تو تابید
روشن بنموده روی خورشید
برگفته از : وبلاگ سرزمین آرزوها
اى غریبى که ز جدّ و پدر خویش جدائى
خفته در خاک خراسان ، تو غریب الغربائى
چه ثنا گویمت ، اى داور هفتاد و دو ملّت
که ثنا خوانده خدایت ، تو چه محتاج ثنائى
این رواق تو و صحن و حَرَمَت ، همچو بهشت است
روضه ات ، جنّت فردوس و مسمّى به رضائى
آه ، از آن دم که ز سوز جگر و حال پریشان
ناله ات گشت بلند، آه تقى جان به کجائى
اى شه یثرب و بطحا، تو غریبى به خراسان
سرور جمله غریبان و معین الضّعفائى
اغنیا مکّه روند و فقرا سوى تو آیند
جان به قربان تو اى شاه که حجّ فقرائى
شهادت جانسوز
پیامبر ختمی مرتبت محمد بن عبدالله (ص )
امام حسن مجتبی (ع)
و
امام رضا (ع)
را تسلیت عرض می نماییم.
از خونه که راه میوفتی چه از دور چه از نزدیک همش رو لبت ذکر یا رضا رضاست...
به گنبدش که نگات می افته یاد یه دنیا غربت می افتی...
نزدیک تر که میری شلوغ تر میشه وقتی به چند قدمی ضریح می رسی دیگه جمع مشتاقان
اونقده زیاده که دیگه نمی تونی بری جلو...
هی خدا خدا می کنی راه باز شه بری جلو یه دفعه از یه گوشه که راه باز میشه سعی می کنی
خودتو به ضریح نزدیک کنی.
وقتی رسیدی پای ضریح و اون حلقه ها رو گرفتی ناگهان...
آهو از کجا فهمید
باید از تو یارى خواست؟
از پناه تو باید
سایه اى بهارى خواست؟
آهو از کجا فهمید
با تو مى شود آرام؟
با نگاه تو آهو
پیش پاى تو شد رام
تو به مهربان بودن
شهره در زمین بودى
مهربان فراوان بود
مهربان ترین بودى
مى دهى نجات از مرگ
آهوى فرارى را
مى کنى جدا از او
ترس و بیقرارى را
امام رضا رو میگم. تا حالا نرفتم ، شاید موقعیتش رو نداشتم ، نه نه موقعیت چی سعادت نداشتم و الا اگه امام رضا میخواست حتما دعوتم میکرد. میگن مشهد حج فقراست ببینید من دیگه چقدر ......!!!!!
بازم امیدوارم به دعوتش میدونم که دعوتم میکنه . وقتی برم میخوام فقط اونجا باشم فقط اونجا نه جای دیگه ای.
بعضی وقتا که دلم خیلی میگیره نوشته های یه دوست رو میخونم که در مورد زیارت امام رضا نوشته دلم میخواد اون نوشته هاشو تو وبلاگم داشته باشم ، وقتی می خونی محاله گریت نگیره بهت قول میدم اشکت سرازیر بشه.
آدرس وبلاگ نویسنده عزیز این مطلب اینه: www.ansaralmahdi313.blogfa.htm