شیخ صدوق روایت کرده از ابراهیم بن العباس که گفت هرگز ندیدم که آن حضرت ابولحسن الرضا (ع) کسی را با کلام خود جفا کند و ندیدم که هرگز کلام کسی را قطع کند ، یعنی در میان سخن او سخنی نمی گفتند ، تا طرف مقابل کلامش خارج گردد و حاجت احدی را که مقدور او بود رد نمی کرد و بر می آورد.
و هیچگاهی در حضور کسی که با او نشسته بود پا دراز نمی نمود. در مجلس ، مقابل همنشین خود تکیه نمی داد و هیچ وقت ندیدم او را که به یکی از موالی یا زیردستان خود بد گوید و فحش دهد و هیچگاه ندیدم که در خنده خود قهقهه زند ، بلکه خنده او تبسم بود و چون خلوت می فرمود و خوان طعام نزد او می نهادند ، تمامی غلامان خود را سر سفره دعوت می کرد و بیشتر شب ها از اول شب تا صبح بیدار بود. و روزه بسیار می گرفت و سه روز از هر ماه روزهای پنجشنبه اول و آخر ماه و چهارشنبه میان ماه را روزه داشتند. می فرمود : روزه این سه روز مقابل روزه دهر است. آن حضرت بسیار احسان میکرد و صدقه می داد و بیشتر صدقات او در پنهانی و در شبهای تار بود. تابستانها بر روی حصیر و زمستانها به روی بلاسی می نشست. و وقتی که به دیدار مردم می آمد خود را زینت کرده و معطر می ساخت.
منبع : اختر هشتم