از خونه که راه میوفتی چه از دور چه از نزدیک همش رو لبت ذکر یا رضا رضاست...
به گنبدش که نگات می افته یاد یه دنیا غربت می افتی...
نزدیک تر که میری شلوغ تر میشه وقتی به چند قدمی ضریح می رسی دیگه جمع مشتاقان
اونقده زیاده که دیگه نمی تونی بری جلو...
هی خدا خدا می کنی راه باز شه بری جلو یه دفعه از یه گوشه که راه باز میشه سعی می کنی
خودتو به ضریح نزدیک کنی.
وقتی رسیدی پای ضریح و اون حلقه ها رو گرفتی ناگهان...
سلام
اسم وبلاگتون باعث شد بیام اینجا وبلاگتون عالیه مخصوصا قسمت حدیث روز خیلی جالبه
موفق باشید
سلطان دلم ای رضا جان
مهمان دلم ای رضا جان
من گرفتارم ای رضا جان
من دوست دارم ای رضا جان
هرکی این پیامو می خونه بره و شب ۲۷ رمضان ۸۵ حاج منصورارضی رو پیدا کنه گوش بده. اگه حال نکرد ما رو لعنت کنه